به گزارش «راهبرد معاصر»؛ یکی از برنامههای راهبردی ایران توسعه زیرساختهای مربوط به راهگذر بینالمللی شمال-جنوب است که روسیه و هند را از مسیر ایران به هم وصل میکند. با توجه به جنگ اوکراین و تحریم های غرب علیه روسیه، بیشتر تمرکز مسکو بر تجارت با کشورهای آسیایی و تقویت زیرساختهای آن است.
راهگذر شمال-جنوب در یک سال اخیر از اهمیت ژئواکونومیکی بالایی برخوردار شده که میتواند تا حدودی تأثیر تحریمهای غرب را کاهش دهد، اما در حال حاضر برخی بخشهای آن مانند راه آهن رشت-آستارا به عنوان حلقه مفقوده و نقص آن تلقی میشود؛ به گونه ای که در چند سال گذشته موضوع فاینانس روسها یا حتی آذریها در آن مطرح شد که تا امروز نتیجه مشخص نداشته است.
اهمیت راهگذر شمال-جنوب برای قدرتهای منطقه
انگیزه دهلی نو برای ساخت بندر اعماق دریا در شهر چابهار ایران، همراه با راهگذرهای حمل و نقل تجاری به سمت شمال، ناشی از رقابت اقتصادی آن با پکن است
طرح کنونی چین از راه آهن باکو- تفلیس- قارص استفاده میکند و به حمل بار در دریای خزر از آسیای مرکزی به آذربایجان نیاز دارد. اتصال ریلی ایران راه حلی مناسب و مقرون به صرفهتر ارائه میکند. با استفاده از خطوط ریلی شمال-جنوب ایران، چین میتواند محور حیاتی ایجاد کند که راهگذر اصلی شرق-غرب چین را به غرب آسیا و دریای عرب متصل میکند. البته این کشور محوری مشابه، یعنی راهگذر اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) به ارزش 60 میلیارد را با هدف اتصال بندر گوادر پاکستان به کاشغر در استان سین کیانگ در دست دارد. برخلاف راهگذر اقتصادی چین-پاکستان، راهگذر چین-ایران مزایای اضافی اتصال مستقیم زمینی با غرب آسیا را ارائه میدهد.
راهگذر چین-ایران نیز نسبت به راهگذر اقتصادی چین-پاکستان با چالشهای امنیتی و زیرساختی کمتری مواجه خواهد بود. راهگذر چین-ایران از چنین محیط امنیتی عبور نمیکند و صرفاً شامل ارتقای خطوط ریلی فعلی به ریلهای سریع السیر با خطوط یکنواخت و استاندارد میشود. البته در ژانویه و فوریه 2016، نخستین قطار باری چین-ایران سفر خود را از استان ژجیانگ شرقی چین در جنوب شانگهای به ایران در تنها 14 روز انجام داد.
به همین ترتیب دهلی، ایران را به عنوان حلقه ترانزیتی حیاتی برای ایجاد راهگذر تجاری برای تجارت اقیانوس هند و اروپا میداند. انگیزه دهلی نو برای ساخت بندر اعماق دریا در شهر چابهار ایران، همراه با راهگذرهای حمل و نقل تجاری به سمت شمال، ناشی از رقابت اقتصادی آن با پکن است. در واقع پاسخ هند به BRI چین، ابتکار بزرگ راهگذر ترانزیتی بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) دهلی نو است.
با مسدود شدن دسترسی زمینی هند به آسیای مرکزی به وسیله پاکستان، بندر چابهار و راهگذر ترانزیتی بینالمللی شمال-جنوب که از مسیر ایران و افغانستان به سمت شمال میگذرد، دسترسی حیاتی دهلی را به بازارهای آسیای مرکزی، روسیه و درنهایت اروپا فراهم میکند. بندر چابهار در 72 کیلومتری غرب بندر گوادر ساخته شده به وسیله چین، به عنوان خروجی اقیانوس هند برای راهگذر ترانزیتی بینالمللی شمال-جنوب عمل میکند و طبق برآوردها 30 درصد مقرون به صرفهتر از مسیر دریایی سنتی از مسیر دریای سرخ، کانال سوئز و دریای مدیترانه است.
روسیه نیز در راهگذر شمال-جنوب با هند منافع مشابهی دارد، اما فوریترین نگرانی هند تقویت نفوذ مسکو بر قفقاز جنوبی و حوضه دریای خزر است. موفقیت شراکت انرژی و حمل و نقل ترکیه با آذربایجان، آنکارا را قادر ساخت نفوذ خود را در قفقاز جنوبی گسترش و آن را به ترکمنستان و دیگر جمهوریهای آسیای مرکزی گسترش دهد. گسترش نفوذ آنکارا در میان مردمان ترک قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی و همچنین در داخل مرزهای سرزمینی روسیه و چین، چالشی پایدار برای این دو کشور است. بنابراین در رقابت برای نفوذ در حاشیه جنوبی خشکی اوراسیا، ایران شریکی ضروری برای روسیه، چین و هند است.
یکی از اهداف اصلی ایران تبدیل خود به قطب اقتصادی با ایفای نقش کلیدی در راهگذر بین المللی حمل و نقل شمال جنوب است. ایران مسیرهای حمل و نقل ایمن و پایداری برای اعضای سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا فراهم میکند و به دنبال توسعه بیشتر زیرساختها، به ویژه در بندر چابهار است. هند و ایران بر سر سرمایهگذاری بیشتر در بندر چابهار به توافق دست یافتهاند. این سرمایهگذاری برای تسریع توسعه بندر و توسعه زیرساختها و ظرفیت آن برای آمادهسازی برای افزایش مورد انتظار در حجم تجارت در راهگذر شمال-جنوب در نظر گرفته شده است. همزمان ایران و هند سازوکارهای بانکی برای تسهیل تجارت و امکان تسویه تجارت به روپیه را نیز بررسی میکنند.
یکی از اهداف اصلی ایران تبدیل خود به قطب اقتصادی با ایفای نقش کلیدی در راهگذر بین المللی حمل و نقل شمال جنوب است
این تمرکز تهران بر بندر چابهار و راهگذر ترانزیتی بینالمللی شمال-جنوب به دلیل افزایش چشمگیر حجم تجارت میان هند و روسیه است. از نظر تاریخی، هند و روسیه با وجود داشتن روابط سازنده و صمیمانه، حجم تجارت نسبتاً پایینی را حفظ کردهاند که ناشی از مشکلات لجستیکی و مالی مرتبط با حمل و نقل بود. افزایش تنشها میان اروپا و روسیه حجم تجارت این کشور با هند را در زمینه کود، نفت و زغال سنگ به طرز چشمگیری افزایش داده است.
توسعه بندر چابهار راه حلی برای برخی مشکلات ارائه کرده است، زیرا این مسیر باعث کاهش 40 درصدی زمان حمل و نقل و کاهش 30 درصدی هزینههای لجستیکی و همچنین برخورداری از ظرفیت ذخیرهسازی و پهلوگیری بهتر نسبت به سایر بندرهای ایران در بندرعباس میشود. علاوه بر این، ایران در تلاشهای خود برای توسعه زیرساختها برای رهایی از وابستگی به تنگه هرمز به عنوان مسیری مواصلاتی، گامهای قابل توجهی برداشته است.
با خط لوله جدید و تأسیسات بندری ارتقا یافته در سواحل جنوبی هم مرز با خلیج عمان، ایران صادرات نفت خود را از وابستگی به تنگه هرمز جدا کرده و به ایران این امکان را میدهد قادر به صادرات نفت و ایجاد درآمدهای مربوطه باشد. این قابلیت جزو لاینفک راهبرد بلندمدت ایران برای کاهش تأثیر و دور زدن تحریمهای آمریکا بوده که اهرم راهبردی آن را محدود کرده است. این تحولات به نفع ایران است تا چشم انداز درآمد پایدار از مالیات بر تجارت از مسیر راهگذر ترانزیتی بینالمللی شمال-جنوب و درآمد از بندر چابهار را ایجاد کند.
با اجماع منطقهای و افزایش سرمایهگذاری متمرکز بر راهگذر ترانزیتی بینالمللی شمال-جنوب و بندر چابهار، زمینه برای ایران فراهم شده است تا خود را به قطب ترانزیت و تجاری مهمی تبدیل کند که درآمدهای مالیاتی قابلتوجهی و همچنین اهرم راهبردی برای خود به دست میآورد. این تغییرات تا حد زیادی به حفظ منافع ایران و رهایی ایران از قید تحریمهای غرب کمک میکند.
ایران و آذربایجان به عنوان دو کشور همسایه از ذی نفعان اصلی راهگذر شمال-جنوب هستند و در سالهای اخیر بارها مقام های دو کشور در رابطه با همکاری در این زمینه نشست برگزار کردهاند؛ به گونه ای که پیش تر باکو متعهد شده بود تقریباً 500 میلیون دلار برای تکمیل راه آهن رشت-آستارا تأمین مالی داشته باشد که البته محقق نشد. با توجه به رخدادهای اخیر به نظر می آید کریدور شمال-جنوب نیز متأثر از رابطه سرد میان تهران-باکو خواهد بود و همکاری در این زمینه را تحت تأثیر قرار میدهد.
البته تمرکز ایران و سایر کشورها بیشتر بر بال غربی راهگذر شمال-جنوب یعنی از غرب دریای خزر و میان ایران و کشورهای قفقاز بود و سعی میکرد با رایزنی با باکو و ایروان خود را به روسیه برساند، اما تنشهای سیاسی با باکو و زیرساختهای ضعیف ایروان تاکنون آن را به سرانجام نرسانده است. تهران احتمالاً بیشتر تمرکز خود را بر بال شرقی آن و مسیر روسیه-قزاقستان-ترکمنستان-ایران خواهد گذاشت؛ به گونه ای که این چهار کشور در اواخر سال 2022 اعلام کردند از ژانویه سال جاری تخفیف 20 درصدی بر بارهای عبوری از این مسیر اعمال میکنند.
ایران و آذربایجان به عنوان دو کشور همسایه از ذی نفعان اصلی راهگذر شمال-جنوب هستند و در سالهای اخیر بارها مقام های دو کشور در رابطه با همکاری در این زمینه نشست برگزار کردهاند
مزیت اصلی بال شرقی راهگذر شمال-جنوب درگیر کردن کشورهای آسیای مرکزی مانند قزاقستان و ترکمنستان است که همیشه به دنبال اتصال به جنوب ایران بوده اند. همچنین این مسیر میتواند رابطه تجاری کشورهای آسیای مرکزی و پاکستان را تقویت کند، یعنی راهگذر شمال-جنوب به پاکستان نیز گسترش یابد. در این صورت این راهگذر از تنشهای سیاسی تهران-باکو نیز مصون خواهد ماند.
اهمیت اقتصادی و سیاسی راهگذر شمال-جنوب باعث شده است کشورهای جنوب آن را در کانون سیاست های اقتصادی خود قرار دهند. با وجود این، مشکلات داخلی ایران و تنش های بین المللی باعث شد این مسیر آنچنان توسعه پیدا نکند، اما می توان با تمرکز بر محور شرقی این راهگذر و توسعه زیرساختهای بخش شرقی کشور مانند سرخس-زاهدان یا چابهار-زاهدان از مزایای آن مانند خنثی کردن تأثیر تنشها در قفقاز، متنوعسازی درآمدها، تحول در شرق کشور، اتصال به پاکستان، کشورهای آسیای میانه و ... استفاده کرد.